برای من نوشته گذشته هاگذشته تمام قصه هاهوس بود برای اونوشتم برای توهوس بودولی برای من نفس بود کاشکی خبرنداشتی دیونه نگاتم یه مشت خاک ناچیزافتاده ای به زیرپاتم کاشکی صدای قلبت نبودصدای قلبم کاشکی نگفته بودم تاوقتی جون دارم باهاتم نوشته هرچی بودتموم شدنوشتم زندگیم حروم شد نوشته رفته ای زیادم نوشتم شمع روبه بادم نوشته دردلم هوس بودنوشتم دل توی قفس بود کاشکی نبسته بودم زندگیمو به چشمات کاشکی نخورده بودم به سادگی گول حرفات لعنت به من که آسون به یه نگات شکستم
نظرات شما عزیزان: